loading...

آئین مستان

متن روضه شب تاسوعا حضرت عباس,متن روضه شب تاسوعا,حضرت عباس,متن روضه حضرت عباس,شب تاسوعا,روضه شب تاسوعا حضرت عباس,روضه شب تاسوعا,روضه حضرت عباس,متن روضه همراه با صوت,متن روضه همراه سبک,آئین مستان,آیین م

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2235 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1746 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6711 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3818 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4371 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1478 زمان : نظرات (0)

شب عباس، اگه چشمی خدای نكرده، اهل بُكاء هم نیست، یه طوری باید به شكل بكائین در بیاد، اسمش رو تماشاچی نذارن، دست باید كار كنه، ناله باید كار كنه، امشب خود خانم حضرت زهرا سلام الله علیها، شخصاً یك به یك، اسم می نویسه، شب تاسوعا اگه كسی جا بمونه از قلم حضرت زهرا سلام الله علیها وای به حالش.

بسته از خون دلم راه تماشا شده است

تشنگی لب تو حیرت دریا شده است

مادرت ام البنین نیست اگر بر سر تو

همه ی دشت پر از گریه ی زهرا شده است

داغ دست قلم و مشك و علم پیرم كرد

بی تو ناچار ترین ام كمرم تا شده است

توی روضه ی عباس هرچه قدر هم بلند بلند گریه كنی، نمی تونه كسی منعت كنه، چرا؟ آخه میگی اربابم ابی عبدالله اینطوری ناله زده، و فبكاء، بكاءً شدیدا، هرچه قدر صدای ناله اش بیشتر میشد، صدای هلهله ها بیشتر، لما قتل العباس، تا با خبر شد ابی عبدالله، هیچ كجا این عبارت رو نیاورده، حتی كنار سفره ی روضه ی علی اكبر،  لما قتل العباس،  بان الانكسار فى وجه الحسین، یه مرتبه دیدن حسین پیر شد، شكسته شد، همه لشكر دارن گوش میدن، كنار این بدن چی می خواد بگه، این همه دشمن داره شماتت میكنه،  تا دیدن حسین گفت:  الان انكسر ظهری، خیال همه راحت شد دیگه كمر حسین شكست، شروع كردن دست زدن، ..

بی تو ناچار ترین ام كمرم تا شده است

بین این لشكر سرمست غرور از بدنت

پاسخ گریه من خنده و هورا شده است

هرچی میری جلوتر روضه سخت تر میشه، باید هم این طور باشه، ان شاءالله همچین شب هایی كنار حرم اباالفضل، گفت:

قسمتی از سر تو بیخته بر شانه ی من

وای من، چقدر زخم سرت وا شده است

عباسم، داداش، داداش، من امشب از كسی معذرت نمی خوام، آخه در محضر امام زمان(عج)دارم اینطور روضه میخونم، آقا داره برای عموش گریه میكنه

این تمام بدنت نیست علمدار رشید

چقدر فاصله در قد تو پیدا شده است

این یه دونه رو بشنو، نمی گم حداقل یك سال براش گریه كن، حداقل فردا كه اومدی، قبل از اینكه روضه برات بخونن، یاد این بیت بیوفت، اشك بریز،

گرچه بد از روی زین نقش زمینت كرده اند

اما تكه های بدنت بر سر نی تا شده است

كاسه ی چشم كجا، حجم سر تیر كجا

قربون اون چشات برم، با چشماش  دشمن رو شكار میكرد، از چشماش می ترسیدند، خدا برات نیاره، هر عضوی از بدن اگر به درد بیاد، چشم درد اگه كسی داشته باشه، امیر المؤمنین علیه السلام با اون عظمت در یكی از غزوات رسول خدا، نوشتن نود زخم ظاهراً برداشته بود، صبر میكرد، اما یه وقت رسول خدا اومد دید، علی داره با اون عظمت گریه میكنه، داد میزنه، گفت: چی شده؟  علی جان، پسر عمو چی شده، تو رو این طور بی تاب ندیده بودم؟ عرضه داشت یارسوالله، چشمم درد گرفته، دردش امونم رو بریده، پیغمبر میدونه چه خبره، فرمود: بشین عزیز دلم، از آب دهان مبارك روی چشم پسر عمو كشید، آروم گرفت، اما این چشم رو حسین كاری نمی تونه بكنه، می خوای بفهمی چی شده، كل بیت رو گوش بده

كاسه ی چشم كجا، حجم سر تیر كجا

در چشم تو شمشیر سه پر جا شده است

این اولین تیر سه شعبه بود، خدا لعنتش كنه، دومیش رو به حلق علی اصغر، سومیش رو به قلب نازنین ابی عبدالله زد، آخرین تیر سه شعبه رو هم به گلوی عبدالله زد، همه ی تیرها مسموم بود، كاری بود، كاری بدتر از شمشیر كرد، عباس خیلی كار برای من سخته، اما می خوام این كار رو بكنم، دلیل داره

می كشم تیر من از چشم تو برخیز ببین

چقدر چشم حرامی به حرم وا شده است

روایت میگه، ابی عبدالله هنوز كنار بدن هست، هنوز ابی عبدالله نرفته، این نانجیب ها تا عباس رو زمین افتاد، یه نفر از دور داد زد، آی سید هاشمی كو علمدارت، یعنی به عباست می نازیدی، دیدی ستون خیمه هات افتاد، یه نفر برای اینكه جگر حسین رو بیشتر آتیش بزنه، داد می زد، هركی می خواد بره سمت خیمه ها دیگه می تونه بره، به اندازه ی غیرتت امشب باید ناله بزنی، حسین.......

خیمه ی دختر من بی تو در امنیت نیست

می دونی چرا عباس؟

سایه ی كعبه نی حرمله پیدا شده است

نقل میكنند هر شب تو حرم اباالفضل روضه به پا بود، الان هم همینطوره، اگر كسی از راه می اومد، مهون می شد،  سید قزوینی ادب می كرد، می فرمود شما روضه بخونید، شما منبر برید، شیخ خراسانی از مشهد اومد، رفت بالای منبر ، منبر خوبی هم رفت، روضه ی خوبی هم خوند، مردم خیلی گریه كردند، بعضی ها خودشون رو زدند، برا همین روضه، روضه ی تیر زدن به چشم نازنین قمر بنی هاشم، سید میگه وقتی شیخ از منبر اومد پایین، اومدم گفتم: آقا چرا همچین روضه هایی كه سند محكمی هم نداره میخونید، با دل مردم بازی میكنید، شیخ گفت:  آقا جان من خیلی سند براش دارم، اما اینجا حرم عمو جان شماست،  محل ادب كردنه، سوغاتی روضه شب تاسوعای اباالفضل برا ما باید ادب باشه، به بزرگتر ها، به پدر و مادر،  آقا جان محل ادبه،  من بحثی ندارم، هرچی شما بگید، سید میگه من اومدم خوابیدم، شب در عالم رؤیا، عمو جانم قمر بنی هاشم رو دیدم، سلام كردم، آقا با بی اعتنایی جواب سلامم رو دادند، گفتم: آقاجان قربونت برم، یه عمری من خادم حرم شما هستم، یه عمری من نوكری شمارو می كنم، چرا این طوری جواب سلامم رو می دید؟ مگه من بی ادبی كردم؟ دیدم آقا با غیظ بیشتر فرمود: سید مگه تو بودی ببینی كربلا با ما چه كردند، روضه ای كه شیخ خونده، من خودم برات كامل میكنم، وقتی تیر به چشمم زدن، سوار بر اسب بودم، دست در بدن نداشتم بخوام تیر رو از چشمم بیرون بكشم، روی اسب پاهام رو بالا بردم، سرم رو پایین آوردم، می خواستم تیر رو مابین پاهام قرار بدم، سرم رو بالا بكشم، تیر از چشمم بیرون بیاد، در همین اثناء كلاه خود، از سرم افتاد، راه باز شد، یه وقت دیدم یه نانجیبی با عمود آهن.......» یه جای دیگه به شیخ كاظم سبتی فرموده، فرموده: « شیخ كاظم بگو،  هر سواری بخواد از اسب رو زمین بیوفته، اول دستاش رو جلو میآره، صورت آسیب نبینه، اما من دست در بدن نداشتم، با صورت رو زمین افتادم»، حسین...اشكات رو كف دستت بگیر ، شب ، شب دعاكردن برا فرج آقاست،  اللهم عجل لولیك الفرج...

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1102 زمان : نظرات (0)

بر لب آبم و از داغ لبت می میرم 

هردم از غصه جانسوز تو آتش گیرم

مادرم داد به من درس وفاداری را 

عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم

یادم نمیره، همون روز اول قنداقه ام رو هی دور سر تو می چرخوند آقام، هی میگفت بچه ام فدای حسین، اصلاً من برا همین به دنیا اومدم كه فدای تو بشم.

اكبرت كشته شد و نوبتم آخر نرسید

سینه ام تنگ شد از بس كه بود تأخیرم

کربلا کعبه عشق است و من اندر احرام 

شد در این قبله عشاق دوتا تقصیرم

دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد 

چشم من داد از آن آب روان تصویرم

امشب باید یه جور دیگه بگی، دستت رو بیار بالا، عین پرچم تكونش بده، شب علمداره

سقای دشت كربلا اباالفضل، اباالفضل

بچه ها همه دست هم رو گرفتند،  دور عمو می گشتند.این جوری دل عمو رو بردند

سقای دشت كربلا اباالفضل، اباالفضل

آبی رسان بر خیمه ها اباالفضل، اباالفضل

دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد 

باید هر شب یادی از شهدا بشه، به یاد بچه هایی كه وقتی رمز عملیاتشون رو فهمیدن یاقمربنی هاشمه، همه قمقمه ها رو خالی كردن، می دونی چرا قمقمه هاشون رو خالی می كردن، اصلاً آب نمی خوردن،  امامی دونستند اگه دستشون به آب بخوره،  عطش اونها كم میشه، عباس دستش به آب خورد، همچین كه دست به آب رسید، دستاش رو آورد بالا، گفت:عباس دستای تو به آب رسید، اما دست حسین نرسید، این دست رو دیگه نمی خوام، این چشم رو دیگه نمی خوام، ای فدات بشم حسین با این عباست، بی خود نبود،  بهش گفتی:بنفسی انت، دلیل داره.

دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد 

چشم من داد از آن آب روان تصویرم

باید این دیده و این دست دهم قربانی 

تا که تکمیل شود حجّ من و تقدیرم

وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود 


بی رکوع است نماز من و این تکبیرم

یه بیت، عاطفی ها، اونهایی كه دل عاطفی دارن

بدنم را به سوی خیمه اصغر نبرید 

که خجالت زده زان تشنه لب بی شیرم

حسین..........

اومد محضر اباعبدالله، السلام علیك یا سیدی، یا مولای، یه حرفی بزنم، شاید تو اون لحظه ابی عبدالله گفت: حالا هم نمیگی داداش، كار داره تموم میشه، نمی خوای بگی،  صدا زد داداش سینه ام سنگینه، صبرم سر اومده،  دیگه بزار برم، ابی عبدالله یه نگاهی كرد، آی عزیز دلم، ابی عبدالله بهش گفت:تو برادر منی، تو علمدار منی، تو صاحب لوای منی، یه حرفی ابی عبدالله زده، من عین جمله ی حضرت رو بگم، بخدا برا من همین روضه است، حضرت یه نگاهی بهش كرد، فرمود:عباسم،  وَ إذا مَضَیتَ تفرّقَ عسکری، چی گفته حسین؟صدا زد عباس كجا می خوای بری، اگه تو بری لشكرم از هم می پاشه، اگه تو باشی همه هستن، اگه تو نباشی هیچ كی نیست داداش، عباس اصرار كرد، ابی عبدالله اجازه داد، همه می دونید به چه دلیلی اجازه داد، رفت میدان، چه اتفاقی افتاد، حالا ابی عبدالله نگرانه، بین این دو برادر، این رجز ها رد و بدل شد، انابن الحیدر كرار، انا بن محمد المصطفی، انا بن علی المرتضی، تا ابی عبدالله گفت:انابن فاطمه، فهمید خبرهایی است، فهمید دیگه صدا نمی آد، مسیر رو عوض كرد، ای وای، می خوام برات روضه بخونم، اما از این منظر، ابی عبدالله علم امامت داره، تا دید رجز سوم نیومد، راه رو به سمت علقمه عوض كرد، راوی میگه دیدم حسین، اونهایی كه كربلا رفتن، روضه هارو مجسم ببینن، كف العباس یادته، یادته ایستادی گفتی اینجا كجاست، بهت توضیح دادن، اینجا همون جاست، دیدن حسین از اسب پایین اومد، یه چیزی رو از رو زمین بر میداره، این دست عباسمه، چرا رو زمین افتاده، دوباره رفت، دوباره فهمید، آمد به سرم آز انچه می ترسیدم،  دوباره از اسب اومد پایین، الهی بمیرم،  حیف این دستا نبود از بدن جدا شد، فهمید دیگه عباسش دست نداره، لااله الا الله،  الهی بمیرم،  یه مرتبه دیدن حسین، از دور داره نگاه میكنه، دید وسط میدون غوغاست، یه مرتبه شنید یه صدا داره می آد، یا اَخا،  حسین فهمید عباس اون رو برادر صدا زده، دیگه عباسم رفتنی است، رسید كنار علقمه، میگن یه نگاه كرد دید، همه دور داداشش حلقه زدن، هی شمشیرها بالا میره، تا ابی عبدالله رو دیدن همه فرار كردن،  این تفرون و قد قتلتم اخی؟ ، كجا فرار می كنید، دادشم رو كشتید، اومد، چه جوری اومد، تا نگاش به عباس افتاد، آه، برادر از دست دادی؟برادرای شهید كجان ناله بزنن، اگه شب تاسوعا نبود نمی گفتم، عین مقتله، چهار تا جمله نوشتن عموم مقاتل، دونه دونه رو معنی كنم، میكشتت، تا رسید، نگاه كرد، ابی عبدالله اول گفت: الان انكسر ظهری، ابی عبدالله داغ برادر زیاد دیده، هم تو كربلا زیاد دیده، هم مدینه امامش رو از دست داده بود، تو بقیع نگفت:انكسر ظهری، گفت:انكسر ظهری، یعنی كمرم شكست، برم جلوتر،  و قلت حیلتی، یعنی راه چاره برمن بسته شد، می دونی صمیمی این حرف چی میشه؟آقا امام زمان ببخشید، می دونید و قلت حیلتی یعنی چی؟یعنی بیچاره شدم، سومین جمله ، وانقطع رجائی، یعنی دیگه ناامید شدم داداش، آخریش آدم رو میكشه، صدا زد داداش،  و شمت بی عدوی، معنی كنم یا نه؟اجازه می دی؟یعنی داداش پاشو ببین دشمن داره ناسزا میگه، ببین روی دشمن باز شده، زخم زبون میزنه به من، حسین............... نشت،  أخذ الحسین رأسه و وضعه فی حجرة ، نشت سر عباس رو بغل گرفت، چه سری، چه فرقی، سر رو بغل كرد، یه نگاه به عباس كرد، جا خورد، یه چیزی بگم، كنایه فهم ها، قربون ابروهای به هم پیوستت، كی دلش اومده .....، ابی عبدالله یه نگاه كرد، دید عباسش داره گریه میكنه، صدا زد مایبكیك یا اخی؟چرا تو داری گریه میكنی؟من باید گریه كنم، عباس صدا زد: كیف لا ابكی؟ الآن جئتنی و اخذت براسی عن التراب، داداش چرا گریه نكنم، می دونی گریه ام واسه چیه؟نگفت دستام، نگفت چشمم، نگفت سرم، نگفت تشنه هستم، دارم واسه این گریه میكنم، داداش الان تو اومدی سر من رو از رو خاك برداشتی،  فبعد ساعة من یرفع رأسك عن التراب ؟ كی می خواد سر تو رو بلند كنه؟حسین........ كی می خواد سر تو رو بلند كنه؟می خوام یه جمله از زبون شما به عباس بگم، عباس جان نگران سر حسین نباش، خیلی طول نمیكشه، هنوز داره نفس میكشه، حسین هنوز زنده است، سرش رو جدا میكنن،  حسین......

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 878 زمان : نظرات (0)

ناگاه زمین شد پر از زلزله  و حرمله با تیر دو تا چشم به هم دوخت، عمو سوخت ."دوتا دستا قطع شده"

 که ناگاه عمود آمد و بشکافت سرش را

 دو تا چشم ترش را

چو تیر آمد و بر مشک عمو خورد

 همه آرزویش مرد

 طرف خیمه صدا زد، كه ارباب دریاب برادر

که دگر تاب ندارد

 حرم آب ندارد، علی خواب ندارد.

اباالفضل،....جانم...همه ناله بزنن،....دوست دارم شما بگین...چقدر منتظر امشب بودی...

وقتی بیش از 90 زخم امیر المؤمنین تو جنگ اُحد برداشت،خم به ابرو نیآورد،یه روز چشم درد گرفت امیرالمؤمنین ،پیغمبر اومد دید امیرالمؤمنین از چشم درد در تب و تابه،دو نفر یكی امیرالمؤمنین كاشف الكرب عن وجه الرسول الله است،یكی عباس كاشف الكرب عن وجه الحسین ِ،تا پیغمبر دید علی چشم درد داره،این چشم ها داره اذیت میشه،پیغمبر اكرم دست رو چشم امیرالمؤمنین كشید،این درد چشم آروم شد،یا رسول الله چشم درد كاشف الكرب خودت رو نمی تونستی ببینی،حسین چی كشید،نه یه چشم درد،اومد دید تیر تو چشم عباس خورده،یا صاحب الزمان،عباس این تیر و چه طور از چشم در بیاره،آقا خم شد،این تیرو گذاشت بین دو تا زانو،تیرو از چشم بیرون بكشه،نانجیب با عمود آهن به فرق عباس زد،حسین...

چند تا خانوم خیلی از هم شرمنده بودند،اونم از رو ادبشون،یكی ام البنین،این بچه هارو میدید میگفت:عباس ِ  من رو حلال كنید،اگه آب به خیمه رسونده بود علی اصغر زنده بود،یكی سكینه،هر وقت ام البنین رو میدید سرش رو مینداخت پایین،میگفت:ام البنین من رو حلالم كن،من مشك و دادم دست عباس،اما زینب شروع میكرد برا ام البنین از كربلا گفتن:ام البنین تا عباست بود ما در آرامش بودیم همه راحت بودند،ام البنین تا علم خوابید حسین سراسیمه اومد تو خیمه،لااله الا الله،آخه میگه قبلش هر كی به شهادت میرسید ابی عبدالله می اومد تو خیمه زن و بچه رو ،همه رو آروم میكرد،اما عباس كه افتاد میگه دیدم حسین گوشه ی خیمه،خودش زانوهاش رو بغل گرفته،چی شده داداش؟گفت:زینب جان برو رخت اسارت به تن بچه ها كن،دیگه كار تموم شد.

رفت از كفم آب آورم ای داد و بیداد

دیدی چه آمد بر سرم ای داد و بیداد

سقای طفلان منی

آب آور و جان منی

مظلوم اباالفضل

جسممون اینجاست،دلمون كربلاست،ای كاش الان تو بین الحرمین بودیم،حسین جان،به گنبد نگاه كن،از زبان حسین بگو:

پشتم شكسته از غمت برادر من

بنگر به بالینت نشسته مادر من

سقای طفلان منی

آب آور و جان منی

مظلوم اباالفضل

 

تعداد صفحات : 8

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 71
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 404
  • آی پی دیروز : 610
  • بازدید امروز : 2,697
  • باردید دیروز : 4,076
  • گوگل امروز : 31
  • گوگل دیروز : 38
  • بازدید هفته : 2,697
  • بازدید ماه : 2,697
  • بازدید سال : 1,317,730
  • بازدید کلی : 19,823,558